متهم كه بابك نام دارد تيرماه سال89 زماني كه 16سال بيشتر نداشت يكي از سرقتهاي جنجالي پايتخت را رقم زد. وي آن روز با حمله به جواني شهرستاني زير پل امينحضور تهران، قصد سرقت كيف او را داشت اما زماني كه با مقاومت وي روبهرو شد، با ضربات متعدد چاقو، مرد جوان را مجروح كرد و تا يك قدمي مرگ برد. فيلم اين زورگيري خونين كمي بعد در اختيار پليس قرار گرفت و اين در حالي بود كه مالباخته همچنان در بيمارستان بستري بود و تلاش براي نجات جانش ادامه داشت.
ماموران با كمك فيلم توانستند هردو سارق جوان را دستگير كنند و در اين ميان مشخص شد ضربات چاقو به بدن مالباخته را بابك وارد كرده است. پس از آن مالباختگان ديگري هم با حضور در اداره آگاهي از اين دو سارق به اتهام زورگيري شكايت كردند و به اين ترتيب آنها در دادگاه كيفري پاي ميز محاكمه قرار گرفتند. با توجه به خشونت بيشازحدي كه دزدان در جريان سرقتهايشان داشتند، نماينده دادستان آنها را محارب شناخته و برايشان درخواست صدور حكم اعدام كرده بود اما قضات دادگاه پس از محاكمه متهمان، آنها را از اتهام محاربه تبرئه كردند و به حبس، شلاق و رد مال محكوم كردند. به اين ترتيب بابك و همدستش راهي زندان شدند تا اينكه مدتي قبل اتفاق ديگري رخ داد.
- سرقتهاي سريالي
كارآگاهان پليس آگاهي تهران كه ازچندي پيش در جريان زورگيريهاي سريالي باند 4نفره قرار گرفته بودند، تحقيقات براي شناسايي و دستگيري اعضاي اين باند را شروع كردند. مالباختگان هنگام بررسي آلبوم عكس مجرمان سابقهدار، يكي از اعضاي اين باند را شناسايي كردند و اين فرد كسي نبود جز بابك؛ يعني همان سارقي كه پس از تبرئه شدن از اتهام محاربه، راهي زندان شده بود.
تحقيقات كارآگاهان نشان ميداد كه بابك پس از فرار از زندان به همراه برادرش و 2نفر ديگر باند زورگيري راه انداخته و سرقتهايش را از سر گرفته است. بنابراين جستوجو براي دستگيري وي ادامه يافت تا اينكه كارآگاهان موفق شدند مخفيگاه هر 4 عضو اين باند را شناسايي و در عملياتي غافلگيرانه، آنها را دستگير كنند. پس از انتقال متهمان به اداره آگاهي، مالباختگان يكي پس از ديگري راهي آنجا شدند و بابك و همدستانش را بهعنوان سارق شناسايي كردند.
طبق گفته آنها، اعضاي اين باند با شناسايي طعمههايشان در خيابانهاي خلوت، به آنها حمله كرده و با تهديد چاقو اموالشان را ميدزديدند. با شكايت بيش از 10شاكي در اداره آگاهي، در حال حاضر اعضاي باند با قرار قانوني در بازداشت بهسرميبرند و تحقيق از آنها ادامه دارد.
- سارق خشن
بابك، همان سارق جواني است كه 5سال پيش، زماني كه فقط 16سال داشت سرقت خونيني را رقم زد كه او را در برابر اتهام محاربه قرار داد. او حالا 21ساله و يكبار ديگر به جرم زورگيري دستگير شده است. گفتوگو با او را بخوانيد.
- درباره زورگيري معروفي كه سال89 انجام دادي بگو.
آن روز با دوستم داشتيم در خيابان ميگشتيم. يك نفر را كه از بانك بيرون آمده بود تعقيب كرديم. بعدا فهميدم كه از شهرستان براي خريد به تهران آمده بود. زير پل امينحضور خلوت بود. من از موتور پياده شدم تا كيفش را سرقت كنم كه مقاومت كرد. دقيقا يادم نيست چند ضربه چاقو به او زدم اما بيشتر از 7يا 8تا بود. با اين حال او مقاومت ميكرد و در همين هنگام صداي يكي را از بالا شنيدم كه ميگفت« فيلمت را دارم ميگيرم». متوجه شدم كه اوضاع خراب است و بدون آنكه موفق به سرقت كيف شوم سوار موتور همدستم شدم و فرار كرديم.
- آن زمان چطور دستگير شدي؟
در داخل خانه بودم كه مامورها يكهو ريختند داخل خانه. خواستم فرار كنم كه با گلوله به هر دو پايم زدند و گير افتادم.
- آن موقع چند شاكي داشتي؟
نزديك به 30نفر مرا شناسايي كردند.
- از همهشان رضايت گرفتي؟
فعلا رضايت نگرفتهام.
- درباره محاكمهات بگو.
ابتدا برايم محاربه گرفتند اما چون 16سال بيشتر نداشتم به من تخفيف داده شد و به 6سال حبس محكوم شدم و ابتدا رفتم كانون. يك سالي آنجا بودم تا اينكه توانستم فرار كنم. يكماه فراري بودم و مدام مخفيگاهم را تغيير ميدادم تا گير نيفتم تا اينكه دستگير شدم. پس از آن چون سنم به 18سال رسيده بود، مرا بردند زندان فشافويه و از آنجا هم به رجاييشهر منتقل شدم.
- چطوري از آنجا فرار كردي؟
فرار نكردم. مرخصي گرفتم. خانوادهام 30ميليون تومان به يك نفر دادند و طرف سند ماشينش را ضمانت گذاشت و من آزاد شدم.
- كي آزادي شدي؟
قبل از محرم.
- مرخصيات چند روزه بود؟
10يا 12روز.
- پس چرا وقتي مرخصيات تمام شد، به زندان برنگشتي؟
(سكوت.)
- در اين مدت چطور زورگيري ميكردي؟
من زورگيري نكردم.
- اما حدود 10نفر تو را شناسايي كردهاند و گفتهاند كه تو اموالشان را سرقت كردهاي؟
(سكوت.)
- در پروندهات نوشته شده كه تحت تعقيب پليس امنيت هم هستي. چرا؟
گفتهاند كه شرارت كردهام و به همين جرم تحت تعقيبم.
- زخمهاي روي صورتت براي چيست؟
توي دعوا و درگيري ايجاد شد. همان سال89 با يكي از بچههاي محل درگير شدم كه او با چاقو بهصورتم زد. بقيه زخمها هم كار خودم است. داخل زندان خودزني ميكردم. چون تحمل زندان رفتن را ندارم.
- پس چرا دنبال خلاف هستي؟
همه دوستانم خلاف هستند. بيشتر كساني كه ميشناسم توي كار سرقت و كيفقاپي هستند. به همين دليل من هم يك سارق شدم.
نظر شما